سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«فوتبال ورزش عقدهایها است» ورود پروژه ناامیدسازی به زمین چمن
فردی به نام «حسن حسینی» تحت عنوان جامعهشناس، به تازگی در مصاحبه با خبرگزاری اصلاحطلب ایلنا ضمن تاریک و محروم نشان دادن اوضاع جامعه ایران گفته است: یکی از شاخصههای جامعه ما بالابودن سطح خشونت در همه اشکال است!
او در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز اظهار میکند:
یکی از عوامل دایر شدن مراکز ورزشی مثل فوتبال و کشتی این است که بخشهایی از جامعه که مقدار زیادی در درون آنها عقدههایی وجود دارد، برونریزی شود وجود این میادین موجب میشود تا این عقدهها بیرون ریخته شود. شما به این مساله توجه کنید اغلب بوکسورها، کاراتهکارها یا همان ورزشهای رزمی از طبقات مرفه جامعه نیستند. تمام بوکسورهایی که در فرانسه زندگی میکنند متعلق به حومه شهر پاریس هستند.[1]
*جامعهشناس مذکور البته توضیح نداده است که آمار او در زمینه بالا بودن سطح خشونت در جامعه ایران، ادراک و دریافت شخصی اوست یا اینکه بر اساس یک سند بیان میشود. (پر واضح آنکه اندازهگیری رفتار، یک کار غیر ممکن است!)
و اما در سبک زندگی اسلامی و در تفکرات اصیل انسانی، چیزی به نام «عقده» به رسمیت شناخته نشده است و انسان مجاز نیست در قبال درونیات و احساسات خود خود مابهاِزای فیزیکی طلب کند.
در واقع این کار، یک عمل غیر دینی و غیر عقلانی است که حتی پاسخ دادن به آن نیز سببساز عادات زشت و بیماریهای روحی میشود.
از طرفی در یک حیات معقول، هر رخداد سوئی که برای انسان پیشامد میکند صاحب یک علت است که فهم آن علت و عمل بر مبنای آن موجب آرامش انسان و محو یا کمرنگ شدن آثار آن رخداد سوء میشود.
بحث اینکه ورزشهای برخوردی مثل فوتبال و کشتی، مربوط به آدمهای عقدهای هستند نیز حرف درستی به نظر نمیرسد چه اینکه ورزش دارای قواعد و قوانین و تربیت خاص است و یک فرد عقدهای نمیتواند از عهده رعایت آنها برآید.
از طرفی مشخص نیست جایگاه علاقه، اشتیاق به ورزشهای برخوردی و یا ورزشهای جمعی یا فردی، احساس نشاط و سرزندگی ناشی از ورزش و ... که جملگی انسانها را به انتخاب رشتههای مختلف ورزشی وا میدارد، در نظرات آقای حسینی چه جایگاهی داشته است که فیالجمله مدعی عقدهای بودن ورزشکاران فوتبال یا کشتی و غیره شده است؟!
درباره حومهنشین بودن بوکسورهای فرانسوی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست! اما در میان ورزشکاران هنرهای رزمی مشهور است که همیشه انسانهایی که در شرایط سختتر زیستهاند، رزمیکاران موفقتری میشوند. ولی این مسئله هم نه تنها یک گزینه مطلق نیست بلکه به چیزی به نام عقده و عقدهگشایی هم ربطی ندارد.
گفتنیست، مقام معظم رهبری چندی قبل در دیدار با مسئولان نظام نسبت به پروژه «ناامید سازی» هشدار دادند.
تاریک جلوهدادن اوضاع ایران در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ چندیست که به دستور کار اصلی جریان سیاسی خاص و رسانههای آن بدل شده است.
***
رکوردی تاریخی که «محمدرضا عارف» بر جا گذاشت
«احمد حکیمیپور»، فعال اصلاحطلب و عضو سابق شورای شهر تهران که نام وی در پروژه انتخاباتی املاک نجومی، بیشتر به چشم خورد، به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز در اشاره به فعالیتهای محمدرضا عارف و اصلاحطلبان در مجلس گفته است:
«من فکر میکنم این در تاریخ مجلس ایران بیسابقه است کسی که رأی اول تهران را آورده رئیس مجلس، نایب رئیس و حتی رئیس کمیسیون هم نشده است. این ضعف بزرگی است که نمیدانم دوستان چطور آن را توجیه میکنند. بالاخره این افراد به نمایندگی از جریانی مسائل را در مجلس دنبال میکنند.»
او همچنین تصریح میکند:
ما در مجلس چهارم 36 نفر بیشتر نبودیم، اما هر دوره برای خود کاندیدا میدادیم کما اینکه زمانی که اصولگراها در اقلیت مجلس بودند همواره کاندیدای خود را برای هیأت رئیسه معرفی میکردند. فراکسیون امید باید نشان بدهد که در مجلس زنده است و منفعل نیست. به نظر من دوستان فراکسیون امید باید مسئول رفتار منفعلانه خود باشند چون اینگونه در مجلس هضم شدند و به نوعی به فراکسیون ناکارآمد تبدیل شدند.[2]
*اشاره حکیمیپور درباره رأی اول تهران به محمدرضا عارف است.
اگرچه برخی معتقدند عارف از آنجا که توقع دارد رئیس مجلس باشد، از پذیرش سایر مسئولیتها در مجلس سر باز میزند و به ریاست فراکسیون اصلاحطلبان مجلس بسنده کرده است اما حرف حکیمیپور از آنرو صحیح است که اصلاحطلبان در اقلیت مجلس هستند و جریان اقلیت پارلمان هم علیالاصول قدرتی برای چینش مهرههای خود در سمتهای کلیدی مجلس ندارد.
این بلیّه البته از آنرو دامن اصلاحطلبان در مجلس دهم را گرفته است که آنها در انتخابات این مجلس در سال 94، با مردم ناراستی کردند و باخت خود را برد جلوه دادند.
در واقع آنها با اینکه بازنده رسمی ماجرا بودند و نتوانسته بودند اکثریت مجلس را به دست بیاورند اما اینطور عنوان کردند که ما برنده شدیم.
مشاهیر اصلاحطلب در آن روزها بصورتی جوانانه فکر نکردند که پیروزی در مجلس نمادهایی مثل ریاست مجلس و یا عزل و نصب وزرای دلخواه یک جریان سیاسی را نیز بایستی داشته باشد.
فلذا هنگامیکه وارد مجلس شدند، نه تنها تکیه زدن علی لاریجانی اصولگرا بر اریکه مجلس را به نظاره نشستند بلکه از عزل و نصب وزرای دلخواه خود همچون «حبیبالله بیطرف» نیز بازماندند.
در واقع این کنایهها به محمدرضا عارف و انفعالی و ناکارآمد خواندن فراکسیون امید؛ در یک معنی به دلیل ادعای کذبی است که جریان خاص از روز اول بیاعتنا به واقعیتهای مجلس دهم بیان کرد و عارف را در گوشه رینگ قرار داد.
***
این گناه رهبری نبود که افرادی قصد معاملهای فراتر از هستهای را با آمریکا داشتند
موسویلاری: بیدستاوردی برجام روحانی کار «دلواپسان داخلی» بود!
«عبدالواحد موسویلاری»، وزیر کشور دولت اصلاحات و از فعالان جریان چپ در بخشی از مصاحبه تازه خود با خبرگزاری ایلنا درباره برجام گفته است:
«به دلیل پارهای از ندانمکاریهای دلواپسان داخلی و بدعهدیهای خارجی برجام در طول این مدت آنطور که باید پیش نرفت و انتظارات را برآورده نکرد.»
او همچنین با تأکید بر نقش رهبری در برجام روحانی گفته است:
برجام یک پروژه ملی است که مجلس آن را تایید کرده است، مقام معظم رهبری کلیت آن را قبول دارند پس بنابراین این توافق نامه خاص کلیت نظام بوده است نه شخص رئیسجمهور که برای مخالفت با او کلیات را زیر سوال میبریم.
موسویلاری در بخش دیگری از صحبتهای اظهار میکند:
مگر میشود که بگوییم روحانی چیزی را امضا کرده است که مقام معظم رهبری با آن مخالفت داشته است، چنین چیزی ممکن نیست. مگر این مملکت بی سر و سامان است که هرکسی هر کاری دلش میخواهد انجام دهد؟ اصلا اینگونه نیست.[3]
*صد البته مملکت و نظام جمهوری اسلامی ایران بیسر و سامان نیست که توانسته جایگاه هجدهم اقتصاد جهانی را کسب کند و از این سطح مثالزدنی از امنیت برخوردار باشد...
اما در برخی ارکان اجرایی، عدم متابعتهایی از ولی فقیه وجود دارد که نه تنها نمیگذارد آن جایگاه هجدهم در اقتصاد جهانی، ارتقای بیشتری پیدا کند و اقتصاد مقاومتی بیش از این عملی شود بلکه در ادامه به اشکالاتی مثل برجام نیز منتهی میشود.
حکما آقای موسوی لاری بیش از همه به یاد دارند که مقام معظم رهبری از روز اول تأکید کردند حلالمسائل مشکلات کشور در نزد آمریکا و در مذاکره نیست، به مذاکرات خوشبین نیستم و بعید است برجام دستاوردی داشته باشد.
اما در مقابل این انذارها چیزی که از جانب دولت محترم در منظر مردم قرار گرفت، اصرار بر توافق با آمریکا، ابراز خوشبینی صریح نسبت به توافق، گره زدن تمام مشکلات کشور و حتی «اقتصاد مقاومتی» به برجام[4] و لوبیای سحرآمیز جلوهدادن برجامِ آقای روحانی بود.
جدای از این تجربه تاریخی و مستند که اثبات میکند برجام نه تصمیم و خواسته رهبری نظام که اصرار کسانی در دولت بود، تجربه «جنگ صفین» و متهم ساختن امیرالمؤمنین(ع) به پذیرش حکمیت، توسط کسانی که خود، علی(ع) را به پذیرش حکمیت تهدید کرده بودند نیز در مقابل چشم آقای موسوی لاری قرار دارد.
گفتنیست، پیش از موسوی لاری، ناطق نوری، طیبه سیاوشی و محمدرضا تابش نیز صراحتاً تأکید کرده بودند که برجام روحانی خواسته رهبری نظام بوده است!
فیالجمله بایستی تأکید کرد این گناه رهبری و مردم نبود که افرادی در ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان قصد معاملهای فراتر از هستهای با آمریکا را داشتند اما به رسوایی گرفتار آمدند.
پیرامون ماجرای نقش دلواپسان در بیدستاوردی و شکست برجام نیز جدای از سطحی و حتی کودکانه بودن این بهانه برای کسانی که شهامت عذرخواهی را ندارند، باید اشاره کرد که مشخص نیست اینکه دولت ایران بلافاصله پس از امضای برجام نیز از سوی آمریکا تحریم شد و اینکه بانکهای انگلیسی اجازه باز شدن حتی یک حساب را هم به دولت آقای روحانی نمیدهند؛ دقیقاً چه ربطی به عملکرد عدهای منتقد در داخل ایران دارد؟!
مگر اینکه منظور آقای موسویلاری از دلواپسان داخلی! مقولاتی مثل توانمندی موشکی و محور مقاومت باشد...
***
1_ https://www.khabaronline.ir/detail/779580/society/social-damage
2_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/222488